معنی tryszczeć - جستجوی لغت در جدول جو
tryszczeć
جاری شدن، جریان
ادامه...
جاری شُدَن، جَریان
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
błyszczeć
درخشیدن، تأخیر، درخشندگی بدهد، درخشش داشتن، درخشان شدن، روشنایی
ادامه...
دِرَخشیدَن، تَأخیر، دِرَخشَندِگی بِدَهَد، دِرَخشِش داشتَن، دِرَخشان شُدَن، رُوشَنایی
دیکشنری لهستانی به فارسی