معنی tryskać - جستجوی لغت در جدول جو
tryskać
جوشیدن، جوان
ادامه...
جوشیدَن، جَوان
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
pryskać
غرغر کردن، تکبّر، فشاردادن، فقه، پاشیدن
ادامه...
غُرغُر کَردَن، تَکَبُّر، فِشاردادَن، فِقه، پاشیدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
trzaskać
ترق ترق کردن، کرک
ادامه...
تَرَق تَرَق کَردَن، کِرَک
دیکشنری لهستانی به فارسی
tykać
تیک زدن، یک تیم ایجاد کنید
ادامه...
تیک زَدَن، یِک تیم ایجاد کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی