معنی tryb - جستجوی لغت در جدول جو
tryb
حالت، خلق و خوی
ادامه...
حالَت، خُلق و خوی
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
trüb
به طور بی روح، ابری، کدر، ناامیدکننده
ادامه...
بِه طُورِ بی روح، اَبری، کِدِر، نااُمیدکُنَندِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
redystrybucja
بازتخصیص، تفسیر مجدّد، واگذاری مجدّد، مسری بودن، توزیع مجدّد
ادامه...
بازتَخصیص، تَفسیر مُجَدَّد، واگُذاری مُجَدَّد، مُسری بودَن، تَوزِیع مُجَدَّد
دیکشنری لهستانی به فارسی
dystrybutor
توزیع کننده، سندیکا
ادامه...
تَوزِیع کُنَندِه، سَندیکا
دیکشنری لهستانی به فارسی
dystrybuować
توزیع کردن، توزیع کننده
ادامه...
تَوزِیع کَردَن، تَوزِیع کُنَندِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
dystrybucja
توزیع، سندیکا
ادامه...
تَوزِیع، سَندیکا
دیکشنری لهستانی به فارسی
prawo dystrybucji
حق توزیع، سبک
ادامه...
حَق تَوزِیع، سَبُک
دیکشنری لهستانی به فارسی
atrybutywnie
با ویژگی، فولاد
ادامه...
با ویژِگی، فولاد
دیکشنری لهستانی به فارسی