معنی trottare - جستجوی لغت در جدول جو
trottare
دور رفتن، یورتمه سواری
ادامه...
دور رَفتَن، یورتمِه سَواری
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
trattare
بررسی کردن، با، درمان کردن، معامله کردن
ادامه...
بَررَسی کَردَن، با، دَرمان کَردَن، مُعامِلِه کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
scottare
آسیب رساندن با حرارت، سوزاندن
ادامه...
آسیب رِساندَن با حَرارَت، سوزاندَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
adottare
اتّخاذ کردن، اتّخاذ
ادامه...
اِتِّخاذ کَردَن، اِتِّخاذ
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
troncare
کوتاه کردن، قطع کردن
ادامه...
کوتاه کَردَن، قَطع کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
eruttare
فوران کردن، فوران
ادامه...
فَوَران کَردَن، فَوَران
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
dirottare
ربودن
ادامه...
رُبودَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
trotter
دویدن آرام، یورتمه سواری، دور رفتن
ادامه...
دَویدَن آرام، یورتمِه سَواری، دور رَفتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
ruttare
آروغ، آروغ زدن
ادامه...
آروغ، آروغ زَدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
trovare
یافتن، پیدا کردن
ادامه...
یافتَن، پِیدا کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tritare
ریز ریز کردن، خرد کردن
ادامه...
ریز ریز کَردَن، خُرد کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tostare
بر تست کردن، نان تست
ادامه...
بَر تِست کَردَن، نان تِست
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
lottare
جستجو کردن، مبارزه کن، دست و پنجه نرم کردن، کشتی گرفتن، مبارزه کردن
ادامه...
جُستُجو کَردَن، مُبارِزِه کُن، دَست و پَنجِه نَرم کَردَن، کُشتی گِرِفتَن، مُبارِزِه کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
trotar
دویدن آرام، یورتمه سواری، دور رفتن
ادامه...
دَویدَن آرام، یورتمِه سَواری، دور رَفتَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
trotar
دویدن آرام، یورتمه سواری، دور رفتن
ادامه...
دَویدَن آرام، یورتمِه سَواری، دور رَفتَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی