معنی troost - جستجوی لغت در جدول جو
troost
تسلّی
ادامه...
تَسَلِّی
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
troosten
راحت دادن، کنسول کردن، دلداری دادن
ادامه...
راحَت دادَن، کُنسُول کَردَن، دِلداری دادَن
دیکشنری هلندی به فارسی
getroost
دلگرم، دلداری داد
ادامه...
دِلگَرم، دِلداری داد
دیکشنری هلندی به فارسی
trois
سه
ادامه...
سِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Frost
یخ زدن
ادامه...
یَخ زَدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Trost
تسلّی، تسلیت
ادامه...
تَسَلِّی، تَسلیت
دیکشنری آلمانی به فارسی
groot
عظیم، بزرگ، عالی
ادامه...
عَظیم، بُزُرگ، عالی
دیکشنری هلندی به فارسی
trots
غرور، افتخار، مفتخر، با افتخار
ادامه...
غُرور، اِفتِخار، مُفتَخِر، با اِفتِخار
دیکشنری هلندی به فارسی
Boost
افزایش دادن، تقویت کردن
ادامه...
اَفزایِش دادَن، تَقوِیت کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
broos
به طور شکننده، شکننده
ادامه...
بِه طُورِ شِکَنَندِه، شِکَنَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی
roest
زنگ زدگی
ادامه...
زَنگ زَدِگی
دیکشنری هلندی به فارسی
troostend
دلسوز، آرامش بخش، به طور دلسوزانه، دلداری دهنده، دلسوزانه
ادامه...
دِلسوز، آرامِش بَخش، بِه طُورِ دِلسوزانِه، دِلداری دَهَندِه، دِلسوزانِه
دیکشنری هلندی به فارسی
oost
شرقی، شرق
ادامه...
شَرقی، شَرق
دیکشنری هلندی به فارسی
ontroostbaar
به طور غیرقابل تسکین، تسلّی ناپذیر
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِقابِلِ تَسکِین، تَسَلِّی ناپَذیر
دیکشنری هلندی به فارسی