معنی transitief - جستجوی لغت در جدول جو
transitief
به طور متعدّی، متعدّی
ادامه...
بِه طُورِ مُتِعَدّی، مُتِعَدّی
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
transition
گذار، انتقال
ادامه...
گُذار، اِنتِقال
دیکشنری فرانسوی به فارسی
transitiv
به طور متعدّی، متعدّی
ادامه...
بِه طُورِ مُتِعَدّی، مُتِعَدّی
دیکشنری آلمانی به فارسی