جدول جو
جدول جو

معنی trainen - جستجوی لغت در جدول جو

trainen
آموزش دادن، آموزش
دیکشنری هلندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

پایین زدن، لگد زدن، رکاب زدن
دیکشنری هلندی به فارسی
پوشیدن، حمل کنید، حمل کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
پنهان کردن، استتار
دیکشنری آلمانی به فارسی
شیر دوشیدن، شیر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
برنزه کردن، برنزه
دیکشنری هلندی به فارسی
خسته، آبکش شده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آموزش
دیکشنری هلندی به فارسی
مربّی
دیکشنری آلمانی به فارسی
مربّی
دیکشنری هلندی به فارسی
قطع کردن، جدا کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
نوشیدن، نوشیدنی
دیکشنری آلمانی به فارسی
آموزش دیده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مربّی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درنگ کردن، پاتوق کردن، کشیدن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
درمان کردن، برای درمان، فرآیند کردن، معامله کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
آب کشیدن، تخلیه، گودال کندن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
دور رفتن، یورتمه سواری
دیکشنری آلمانی به فارسی