معنی toplam - جستجوی لغت در جدول جو
toplam
جمع بندی، کل
ادامه...
جَمع بَندی، کُل
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
toplama
جمع آوری، مجموعه
ادامه...
جَمع آوَری، مَجموعِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
toplamak
جمع کردن، برای جمع آوری، جمع آوری کردن
ادامه...
جَمع کَردَن، بَرایِ جَمع آوَری، جَمع آوَری کَردَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
toplum
جامعه
ادامه...
جامِعِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
soplar
وزیدن، ضربه زدن
ادامه...
وَزیدَن، ضَربِه زَدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
tonlama
لحن، تخیّلات
ادامه...
لَحن، تَخَیُّلات
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
toptan
عمده، عمده فروشی
ادامه...
عُمده، عُمده فُروشی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
toprak
ملک، خاک
ادامه...
مِلک، خاک
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
topal
شل، لنگ
ادامه...
شَل، لَنگ
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
toplam almak
کلّی بودن، کلّ را دریافت کنید
ادامه...
کُلّی بودَن، کُلّ را دَریافت کُنید
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
yeniden toplamak
دوباره گرد هم آمدن، دوباره گروه بندی کنید
ادامه...
دوبارِه گِردِ هَم آمَدَن، دُوبارِه گُروه بَندی کُنید
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی