معنی toon - جستجوی لغت در جدول جو
toon
لحن، نشان می دهد
ادامه...
لَحن، نِشان می دَهَد
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Cartoonist
کارتونیست
ادامه...
کارتونیست
دیکشنری انگلیسی به فارسی
de toon afstemmen
تنظیم کردن لحن، لحن را تنظیم کنید
ادامه...
تَنظِیم کَردَن لَحن، لَحن را تَنظِیم کُنید
دیکشنری هلندی به فارسی
tentoonstellen
نمایش دادن، نمایشگاه
ادامه...
نَمایِش دادَن، نَمایِشگاه
دیکشنری هلندی به فارسی
tentoonstelling
نمایشگاه
ادامه...
نَمایِشگاه
دیکشنری هلندی به فارسی
monotoon
به طور یکنواخت، یکنواخت
ادامه...
بِه طُورِ یِکنَواخت، یِکنَواخت
دیکشنری هلندی به فارسی
aantoonbaar
قابل اثبات
ادامه...
قابِلِ اِثبات
دیکشنری هلندی به فارسی
Cartoonist
کارتونیست، کاریکاتوریست
ادامه...
کارتونیست، کاریکاتُوریست
دیکشنری آلمانی به فارسی
toon deaf
فاقد شنوایی، لحن ناشنوا
ادامه...
فاقِدِ شِنَوایی، لَحن ناشِنَوا
دیکشنری هلندی به فارسی
tono
لحن
ادامه...
لَحن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
toonbaar
به طور آراسته یا مناسب، قابل ارائه
ادامه...
بِه طُورِ آراستِه یا مُناسِب، قابِلِ اِرائِه
دیکشنری هلندی به فارسی
toonloos
بی صدا
ادامه...
بی صِدا
دیکشنری هلندی به فارسی
ton
لحن، تن
ادامه...
لَحن، تُن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
ton
لحن، تونالیته
ادامه...
لَحن، تُونالیتِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
ton
لحن، شما
ادامه...
لَحن، شُما
دیکشنری فرانسوی به فارسی
toorn
خشم
ادامه...
خَشم
دیکشنری هلندی به فارسی
tono
لحن
ادامه...
لَحن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cartoonist
کارتونیست، کاریکاتوریست
ادامه...
کارتونیست، کاریکاتُوریست
دیکشنری هلندی به فارسی