معنی titik - جستجوی لغت در جدول جو
titik
نقطه
ادامه...
نُقطِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
titiz
دقیق، سختگیرانه، وسواسی، دقیق و موشکاف، فاضل نما
ادامه...
دَقیق، سَختگیرانِه، وَسواسی، دَقیق و موشِکاف، فاضِل نَما
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
tipik
معمولی
ادامه...
مَعمولی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
memberi titik
نقطه گذاشتن، یک نکته قرار دهید
ادامه...
نُقطِه گُذاشتَن، یِک نُکتِه قَرار دَهید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ikititiki
لرزش، از هم پاشیدن
ادامه...
لَرزِش، اَز هَم پاشیدَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی