معنی tingkat - جستجوی لغت در جدول جو
tingkat
سطح
ادامه...
سَطح
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
singkat
مختصر، کوتاه
ادامه...
مُختَصَر، کوتاه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ringkas
مختصر
ادامه...
مُختَصَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tinggal
ساکن شدن، ماندن، خانه داشتن، سکونت داشتن، نوری
ادامه...
ساکِن شُدَن، ماندَن، خانِه داشتَن، سُکونَت داشتَن، نوری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ingrat
بی قدر، ناسپاس، ناشکر
ادامه...
بی قَدر، ناسِپاس، ناشُکر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tingkat kelangsungan hidup
بازماندگی، میزان بقا
ادامه...
بازماندِگی، میزان بَقا
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ditingkatkan
تقویت شده، بهبود یافته است
ادامه...
تَقوِیت شُدِه، بِهبود یافتِه اَست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menurunkan tingkat
کاهش دادن، سطح را پایین بیاور
ادامه...
کاهِش دادَن، سَطح را پایین بیاوَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی