جدول جو
جدول جو

معنی tinggal - جستجوی لغت در جدول جو

tinggal
ساکن شدن، ماندن، خانه داشتن، سکونت داشتن، نوری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تنها، مجرّد، بی همتا
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
نا برابر، نامساوی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
بلند، قد بلند، مرفوع، ارتفاع، بلندی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
همزیستی، زندگی مشترک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ترک شده، رها شده است
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
بی مزّه، منسوخ شده
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
عقب افتادن، پشت سر گذاشت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
مسکن، اقامتگاه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی