معنی timide - جستجوی لغت در جدول جو
timide
ترسو، خجالتی
ادامه...
تَرسو، خِجالَتی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
timide
ترسوانه، ترسو
ادامه...
تَرسوانِه، تَرسو
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
tirade
شکوه و شکایت، فحش دادن
ادامه...
شِکوِه و شِکایَت، فُحش دادَن
دیکشنری هلندی به فارسی
intimiderend
ترسناک، ارعاب کننده، ترساننده
ادامه...
تَرسناک، اِرعاب کُنَندِه، تَرسانَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی
intimiderend persoon
ترساننده، فرد ارعاب کننده
ادامه...
تَرسانَندِه، فَرد اِرعاب کُنَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی
intimider
آزار دادن، مرعوب کردن، ترساندن
ادامه...
آزار دادَن، مَرعوب کَردَن، تَرساندَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
timidezza
خجالت، خجالتی بودن، شرم، کمرویی
ادامه...
خِجالَت، خِجالَتی بودَن، شَرم، کَمرویی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
timidement
با خجالت، ترسو، با شرمندگی، ترسوانه، خجالتی
ادامه...
با خِجالَت، تَرسو، با شَرمَندِگی، تَرسوانِه، خِجالَتی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Timid
ترسو
ادامه...
تَرسو
دیکشنری انگلیسی به فارسی
tiède
با بی میلی، ولرم، بی روح، سرد و گرم، نیمه دل
ادامه...
با بی مِیلی، وَلَرم، بی روح، سَرد و گَرم، نیمِه دِل
دیکشنری فرانسوی به فارسی
rigide
سخت، سفت و سخت
ادامه...
سَخت، سِفت و سَخت
دیکشنری هلندی به فارسی
Divide
تقسیم کردن
ادامه...
تَقسیم کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
tiende
دهم
ادامه...
دَهُم
دیکشنری هلندی به فارسی
temido
ترسناک، ترسید
ادامه...
تَرسناک، تَرسید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
tímido
ترسو، خجالتی
ادامه...
تَرسو، خِجالَتی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
simile
به طور مشابه، مشابه
ادامه...
بِه طُورِ مُشَابِه، مُشَابِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
temido
ترسناک، ترسید
ادامه...
تَرسناک، تَرسید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
tímido
ترسو، خجالتی
ادامه...
تَرسو، خِجالَتی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
livide
آزرده، پر جنب و جوش
ادامه...
آزُردِه، پُر جُنب و جوش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
rigide
با خشکی، سفت و سخت، سخت
ادامه...
با خُشکی، سِفت و سَخت، سَخت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
humide
به طور مرطوب، مرطوب
ادامه...
بِه طُورِ مَرطوب، مَرطوب
دیکشنری فرانسوی به فارسی
timido
ترسو، خجالتی
ادامه...
تَرسو، خِجالَتی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
timidez
خجالت، خجالتی بودن، شرم، کمرویی
ادامه...
خِجالَت، خِجالَتی بودَن، شَرم، کَمرویی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
timidez
خجالت، خجالتی بودن، شرم، کمرویی
ادامه...
خِجالَت، خِجالَتی بودَن، شَرم، کَمرویی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
intimideren
ترساندن، مرعوب کردن
ادامه...
تَرساندَن، مَرعوب کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی