معنی tidur - جستجوی لغت در جدول جو
tidur
خوابیدن، بخوٰاب، خوابیده
ادامه...
خوابیدَن، بِخوٰاب، خوابیدِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
timur
شرقی، شرق
ادامه...
شَرقی، شَرق
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tidur terlalu lama
زیادی خوٰابیدن، بیش از حد طولانی خوٰابیدن
ادامه...
زیادی خوٰابیدَن، بیش اَز حَد طولانی خوٰابیدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tidur siang
چرت، چرت زدن
ادامه...
چُرت، چُرت زَدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tanpa tidur
به طور بی خوٰاب، بدون خوٰاب
ادامه...
بِه طُورِ بی خوٰاب، بِدونِ خوٰاب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی