معنی tertawan - جستجوی لغت در جدول جو
tertawan
گرفتار، اسیر
ادامه...
گِرِفتار، اَسیر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
tertahan
کاهیده، گیر کرده
ادامه...
کاهیدِه، گیر کَردِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tertawa
خندان، بخند، خنده کنان، خندیدن
ادامه...
خَندان، بِخَند، خَندِه کُنان، خَندیدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bertahan
تحمّل کردن، تحمّل کن، پافشاری کردن
ادامه...
تَحَمُّل کَردَن، تَحَمُّل کُن، پافِشاری کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dermawan
بانی خیر، انسان دوستی، نیکوکار، خیریّه، بخیل، اهداکننده، بزرگ منش
ادامه...
بانیِ خِیر، اِنسان دوستی، نِیکُوکار، خِیریِّه، بَخِیل، اِهداکُنَندِه، بُزُرگ مَنِش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tertekan
دل شکسته، تأکید کرد، افسرده، آشفته، فشار داده شده
ادامه...
دِل شِکَستِه، تَأکید کَرد، اَفسُردِه، آشُفتِه، فِشار دادِه شُدِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bermawan
توبیخ آمیز، بتواند
ادامه...
تُوبیخ آمیز، بِتَوانَد
دیکشنری هلندی به فارسی
berawan
ابری بودن، ابری
ادامه...
اَبری بودَن، اَبری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
terawat
آراسته، به خوبی نگهداری می شود، ترمیم شده
ادامه...
آراستِه، بِه خوبی نِگَهداری مِی شَوَد، تَرمیم شُدِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی