معنی tertahan - جستجوی لغت در جدول جو
tertahan
کاهیده، گیر کرده
ادامه...
کاهیدِه، گیر کَردِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
bertahan
تحمّل کردن، تحمّل کن، پافشاری کردن
ادامه...
تَحَمُّل کَردَن، تَحَمُّل کُن، پافِشاری کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tertawan
گرفتار، اسیر
ادامه...
گِرِفتار، اَسیر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bertahap
تدریجی، به تدریج
ادامه...
تَدریجی، بِه تَدریج
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
perlahan
به آرامی
ادامه...
بِه آرامی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tertekan
دل شکسته، تأکید کرد، افسرده، آشفته، فشار داده شده
ادامه...
دِل شِکَستِه، تَأکید کَرد، اَفسُردِه، آشُفتِه، فِشار دادِه شُدِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tertawa
خندان، بخند، خنده کنان، خندیدن
ادامه...
خَندان، بِخَند، خَندِه کُنان، خَندیدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan cara yang tak tertahankan
به طور غیرقابل تحمل، به شکلی غیرقابل مقاومت
ادامه...
به طور غیرقابل تحمل، بِه شِکلی غِیرِقابِلِ مُقاوِمَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan tak tertahankan
به طور غیرقابل تحمل، مقاومت ناپذیر
ادامه...
به طور غیرقابل تحمل، مُقاوِمَت ناپَذیر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ketidaktertahanan
بی پرده گویی، مقاومت ناپذیری
ادامه...
بی پَردِه گویی، مُقاوِمَت ناپَذیری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara tak tertahankan
به طور غیرقابل تحمل، مقاومت ناپذیر، به طور غیرقابل مقاومت
ادامه...
به طور غیرقابل تحمل، مُقاوِمَت ناپَذیر، بِه طُورِ غِیرِقابِلِ مُقاوِمَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara tidak tertahankan
به طور غیرقابل تحمل، غیر قابل تحمّل
ادامه...
به طور غیرقابل تحمل، غِیرِ قابِلِ تَحَمُّل
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tak tertahankan
ناپیروز، غیر قابل تحمّل، غیرقابل مقاومت، تحمّل ناپذیر
ادامه...
ناپیروز، غِیرِ قابِلِ تَحَمُّل، غِیرِقابِلِ مُقاوِمَت، تَحَمُّل ناپَذیر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی