tersandung لنگ زدن، زمین خورد، به طور سکندری، زمین خوردن ادامه... لَنگ زَدَن، زَمین خُورد، بِه طُورِ سِکَندَری، زَمین خُوردَن دیکشنری اندونزیایی به فارسی