معنی terreur - جستجوی لغت در جدول جو
terreur
ترسناکی، وحشت
ادامه...
تَرسناکی، وَحشَت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
terreur
ترسناکی، وحشت
ادامه...
تَرسناکی، وَحشَت
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
erreur
اشتباه، خطا
ادامه...
اِشتِباه، خَطا
دیکشنری فرانسوی به فارسی
horreur
وحشت زایی، وحشت، وحشتناکی
ادامه...
وَحشَت زایی، وَحشَت، وَحشَتناکی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
serveur
سرویس دهنده، سرور
ادامه...
سِرویس دَهَندِه، سِروِر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
verreux
شیشه ای بودن، شیشه ای
ادامه...
شیشِه ای بودَن، شیشِه ای
دیکشنری فرانسوی به فارسی
ferveur
اشتیاق، شور و حرارت، شور و شوق
ادامه...
اِشتیاق، شور و حَرارَت، شور و شُوق
دیکشنری فرانسوی به فارسی
terreno
زمینی، زمین
ادامه...
زَمینی، زَمین
دیکشنری پرتغالی به فارسی
serrer
سفت کردن، فشار دادن، فشردن، محکم گرفتن
ادامه...
سِفت کَردَن، فِشار دادَن، فِشُردَن، مُحکَم گِرِفتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
terror
ترسناکی، وحشت
ادامه...
تَرسناکی، وَحشَت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
terror
وحشت، وحشتناک
ادامه...
وَحشَت، وَحشَتناک
دیکشنری لهستانی به فارسی
terror
ترسناکی، وحشت
ادامه...
تَرسناکی، وَحشَت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
errer
اشتباه کردن، سرگردان، پیچیدن، سرگردان شدن، گردش کردن
ادامه...
اِشتِباه کَردَن، سَرگَردان، پیچیدَن، سَرگَردان شُدَن، گَردِش کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
terreur veroorzaken
وحشت زدگی ایجاد کردن، ایجاد رعب و وحشت
ادامه...
وَحشَت زَدِگی ایجاد کَردَن، ایجاد رُعب و وَحشَت
دیکشنری هلندی به فارسی
terreur aanjagen
ترساندن، دامن زدن به ترور
ادامه...
تَرساندَن، دامَن زَدَن بِه تِرُور
دیکشنری هلندی به فارسی