معنی tegangan - جستجوی لغت در جدول جو
tegangan
فشار، ولتاژ
ادامه...
فِشار، وُلتاژ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ketegangan
هیجان، تنش، عصبی بودن
ادامه...
هَیَجان، تَنِش، عَصَبی بودَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kenangan
یادآوری، حافظه
ادامه...
یادآوَری، حافِظِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
keuangan
مالی، امور مالی
ادامه...
مالی، اُمور مالی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
serangan
حمله، حمله کنند
ادامه...
حَملِه، حَملِه کُنَند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tegengaan
مقابله کردن، شمارنده
ادامه...
مُقابَلِه کَردَن، شُمارندِه
دیکشنری هلندی به فارسی
erangan
ناله کننده، ناله
ادامه...
نالِه کُنَندِه، نالِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tekanan
فشار
ادامه...
فِشار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tegang
کشیده، متشنّج، با کشیدگی، تنش زده، هیجان زده
ادامه...
کِشیدِه، مُتِشَنِّج، با کِشیدِگی، تَنِش زَدِه، هَیَجان زَدِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی