معنی tastbaarheid - جستجوی لغت در جدول جو
tastbaarheid
حسّ پذیری، ملموس بودن
ادامه...
حِسّ پَذیری، مَلموس بودَن
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
testbaarheid
قابلیّت آزمایش، آزمایش پذیری
ادامه...
قابِلیَّتِ آزمایِش، آزمایِش پَذیری
دیکشنری هلندی به فارسی
kostbaarheid
ارزشمندی، گرانبها
ادامه...
اَرزِشمَندی، گِرانبَها
دیکشنری هلندی به فارسی
vatbaarheid
حسّاسیّت
ادامه...
حَسّاسِیَّت
دیکشنری هلندی به فارسی
onaantastbaarheid
حرمت، دست نیافتنی بودن
ادامه...
حُرمَت، دَست نَیافتَنی بودَن
دیکشنری هلندی به فارسی