معنی tarian - جستجوی لغت در جدول جو
tarian
رقص، رقصیدن
ادامه...
رَقص، رَقصیدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Vegetarian
گیاه خوٰار، گیاهخوٰاری
ادامه...
گیاه خوٰار، گیاهخوٰاری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
saran
پیشنهاد
ادامه...
پیشنَهاد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
artan
افزایشی، در حال رشد، باقی مانده
ادامه...
اَفزایِشی، دَر حالِ رُشد، باقی ماندِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
narin
حسّاس، ظریف
ادامه...
حَسّاس، ظَریف
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
tarla
مزرعه، میدان
ادامه...
مَزرَعِه، مِیدان
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
tarih
تاریخ، تاریخچه
ادامه...
تاریخ، تاریخچِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
tabia
رفتار کردن، رفتار، شخصیّت، عادات، خلق و خوی، سرشت
ادامه...
رَفتار کَردَن، رَفتار، شَخصیَّت، عادات، خُلق و خوی، سِرِشت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
Utilitarianism
فایده گرایی
ادامه...
فایدِه گَرایی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
avian
پرنده ای، پرندگان
ادامه...
پَرَندِه ای، پَرَندِگان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
Utilitarian
عملی، سودمند
ادامه...
عَمَلی، سودمَند
دیکشنری انگلیسی به فارسی
egalitarianisme
برابری طلبی
ادامه...
بَرابَری طَلَبی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
libertarian
لیبرال، آزادیخوٰاه
ادامه...
لیبِرال، آزادیخوٰاه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pelestarian
تداوم، حفظ
ادامه...
تَدَاوُم، حِفظ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
otoritarianisme
اقتدارگرایی
ادامه...
اِقتِدارگَرایی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
vegetariano
گیاه خوٰار، گیاهخوٰاری
ادامه...
گیاه خوٰار، گیاهخوٰاری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
tarea
وظیفه
ادامه...
وَظیفِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
marin
ملوان
ادامه...
مَلَوان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
harian
روزانه
ادامه...
روزانِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
variar
تغییر دادن، متفاوت است
ادامه...
تَغییر دادَن، مُتِفاوِت اَست
دیکشنری پرتغالی به فارسی
varian
گونه، نوع
ادامه...
گونِه، نُوع
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
Variant
گونه، نوع
ادامه...
گونِه، نَوع
دیکشنری انگلیسی به فارسی
bagian
بخش
ادامه...
بَخش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
variar
تغییر دادن، متفاوت است
ادامه...
تَغییر دادَن، مُتِفاوِت اَست
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
wariant
گونه، سخنوری
ادامه...
گونِه، سُخَنوَری
دیکشنری لهستانی به فارسی
warisan
میراث، وراثت
ادامه...
میراث، وِرَاثَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tiruan
تقلید
ادامه...
تَقلِید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
variant
گونه، نوع
ادامه...
گونِه، نُوع
دیکشنری هلندی به فارسی
tampan
خوش چهره، خوش تیپ، خوش سیما
ادامه...
خُوش چِهرِه، خُوش تیپ، خُوش سیما
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
çarpan
واژگون، چند برابر کننده، تپنده
ادامه...
واژگون، چَند بَرابَر کُنَندِه، تَپَندِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
sarkan
افتاده، حلق آویز کردن
ادامه...
اُفتادِه، حَلق آویز کَردَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
tarihi
تاریخی، تاریخ
ادامه...
تاریخی، تاریخ
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
tarnen
پنهان کردن، استتار
ادامه...
پِنهان کَردَن، اِستِتار
دیکشنری آلمانی به فارسی
takriban
تقریبی، تقریباً، تقریب، به طور تقریبی
ادامه...
تَقریبی، تَقریباً، تَقریب، بِه طُورِ تَقریبی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
Totalitarianism
تمامیّت خوٰاهی، توتالیتاریسم
ادامه...
تَمامیَّت خوٰاهی، توتالیتاریسم
دیکشنری انگلیسی به فارسی