معنی tani - جستجوی لغت در جدول جو
tani
ارزان، ارزان ترین
ادامه...
اَرزان، اَرزان تَرین
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
niedostateczne wykorzystanie
کم استفاده ای، کم آبی بدن
ادامه...
کَم اِستِفادِه ای، کَم آبی بَدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
botaniste
گیاه شناس
ادامه...
گیاه شِناس
دیکشنری فرانسوی به فارسی
d'un point de vue botanique
از نظر گیاه شناسی، از دیدگاه گیاه شناسی
ادامه...
اَز نَظَرِ گیاه شِناسی، اَز دیدگاه گیاه شِناسی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
de manière botanique
به طور گیاه شناسی، از نظر گیاه شناسی
ادامه...
بِه طُورِ گیاه شِناسی، اَز نَظَرِ گیاه شِناسی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
botanisch
از نظر گیاه شناسی، گیاه شناسی، به طور گیاه شناسی
ادامه...
اَز نَظَرِ گیاه شِناسی، گیاه شِناسی، بِه طُورِ گیاه شِناسی
دیکشنری آلمانی به فارسی
Botaniker
گیاه شناس
ادامه...
گیاه شِناس
دیکشنری آلمانی به فارسی
ahli botani
گیاه شناس
ادامه...
گیاه شِناس
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
rozstanie
جدایی، جدایی ناپذیر
ادامه...
جُدایی، جُدایی ناپَذیر
دیکشنری لهستانی به فارسی
Puritanically
به طور زاهدانه
ادامه...
بِه طُورِ زاهِدانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
rozplątanie
جداسازی، جدا کننده
ادامه...
جُداسازی، جُدا کُنَندِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
przeplatanie
بافتگی، بافته شده
ادامه...
بافتِگی، بافتِه شُدِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
pytanie
سؤال، سبقت گرفتن
ادامه...
سُؤال، سِبقَت گِرِفتَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
wprawiać w zakłopotanie
مبهم کردن، مات
ادامه...
مُبهَم کَردَن، مات
دیکشنری لهستانی به فارسی
w opłakanym stanie
به طور فرسوده، به صورت فرضی
ادامه...
بِه طُورِ فَرسودِه، بِه صورَتِ فَرضی
دیکشنری لهستانی به فارسی
zmartwychwstanie
قیامت، قیمت را تعیین کنید
ادامه...
قِیامَت، قِیمَت را تَعیین کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
Puritanical
پروتستانی
ادامه...
پرُوتِستانی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
bertani
کشاورزی کردن، کشاورزی
ادامه...
کِشاوَرزی کَردَن، کِشاوَرزی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tanio
به طور ارزان، به صورت ارگونومیک، ارزان
ادامه...
بِه طُورِ اَرزان، بِه صورَتِ اَرگونُومیک، اَرزان
دیکشنری لهستانی به فارسی
tano
پنج
ادامه...
پَنج
دیکشنری سواحیلی به فارسی
utani
شوخی، یک شوخی
ادامه...
شوخی، یِک شوخی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
taki
چنین، چی
ادامه...
چِنین، چی
دیکشنری لهستانی به فارسی
yani
یعنی، خوب
ادامه...
یَعنی، خوب
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
toni
لحن داری، لحن
ادامه...
لَحن داری، لَحن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
tawi
شاخه دار، یک شاخه، پیچیدگی
ادامه...
شاخِه دار، یِک شاخِه، پیچیدِگی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
tauni
طاعون
ادامه...
طاعون
دیکشنری سواحیلی به فارسی
tangi
مماس، مخزن
ادامه...
مُماس، مَخزَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
taniec
رقص
ادامه...
رَقص
دیکشنری لهستانی به فارسی
taji
تاج گذاری، تاج
ادامه...
تاج گُذاری، تاج
دیکشنری سواحیلی به فارسی
taai
چسبناک، سخت
ادامه...
چَسبناک، سَخت
دیکشنری هلندی به فارسی
gani
کدام، چی
ادامه...
کُدام، چی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ani
ناگهانی، لحظه
ادامه...
ناگَهانی، لَحظِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
tan
برنزه
ادامه...
بُرُنزِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
taniość
ارزان قیمتی، ارزانی، ارزیاب
ادامه...
اَرزان قِیمَتی، اَرزانی، اَرزیاب
دیکشنری لهستانی به فارسی
botanicamente
از نظر گیاه شناسی
ادامه...
اَز نَظَرِ گیاه شِناسی
دیکشنری پرتغالی به فارسی