معنی takt - جستجوی لغت در جدول جو
takt
تدبیر، تدریجی بودن
ادامه...
تَدبِیر، تَدریجی بودَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
nietaktowność
بی تدبیری، بدون شک، بی ظرافتی، نارضایتی
ادامه...
بی تَدبِیری، بِدونِ شَک، بی ظِرافَتی، نارِضایَتی
دیکشنری لهستانی به فارسی
taktlos
بی تدبیری، بی تدبیر، بی ملاحظه
ادامه...
بی تَدبِیری، بی تَدبِیر، بی مُلاحَظِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
taktisch
به طور تاکتیکی، تاکتیکی، نظامی
ادامه...
بِه طُورِ تاکتیکی، تاکتیکی، نِظَامی
دیکشنری آلمانی به فارسی
taktil
لمسی
ادامه...
لَمسی
دیکشنری آلمانی به فارسی
kontaktieren
تماس گرفتن، تماس بگیرید
ادامه...
تَماس گِرِفتَن، تَماس بِگیرید
دیکشنری آلمانی به فارسی
ahli taktik
استراتژیست، تاکتیک دان
ادامه...
اِستِراتِژیست، تاکتیک دان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
nietaktowny
نامناسب، اشتباه، بی ملاحظه، ناجور
ادامه...
نامُناسِب، اِشتِباه، بی مُلاحَظِه، ناجور
دیکشنری لهستانی به فارسی
nietaktownie
به طور نامناسب، به طور ناهمگن، به طور بی ادبانه، بی ادبانه، به طور بی سیاست، بی شرمانه
ادامه...
بِه طُورِ نامُناسِب، بِه طُورِ ناهَمگِن، بِه طُورِ بی اَدَبانِه، بی اَدَبانِه، بِه طُورِ بی سیاسَت، بی شَرمانِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
taktik
نظامی، تاکتیک ها
ادامه...
نِظَامی، تاکتیک ها
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
secara taktis
به طور تاکتیکی، از نظر تاکتیکی
ادامه...
بِه طُورِ تاکتیکی، اَز نَظَرِ تاکتیکی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kontaktować się
تماس گرفتن، تماس بگیرید
ادامه...
تَماس گِرِفتَن، تَماس بِگیرید
دیکشنری لهستانی به فارسی
syntaktyczny
نحوی، چرخش
ادامه...
نَحوِی، چَرخِش
دیکشنری لهستانی به فارسی
syntaktycznie
به طور نحوی، بستن
ادامه...
بِه طُورِ نَحوِی، بَستَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
vertakt
شاخه دار، منشعب
ادامه...
شاخِه دار، مُنشَعِب
دیکشنری هلندی به فارسی
bez taktu
بی تدبیری
ادامه...
بی تَدبِیری
دیکشنری لهستانی به فارسی
taktvoll
با تدبیر، با درایت
ادامه...
با تَدبِیر، با دِرایَت
دیکشنری آلمانی به فارسی
taktiksel olarak
به طور تاکتیکی، از نظر تاکتیکی
ادامه...
بِه طُورِ تاکتیکی، اَز نَظَرِ تاکتیکی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
tact
تدبیر، درایت
ادامه...
تَدبِیر، دِرایَت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tat
مزّه، طعم
ادامه...
مَزِّه، طَعم
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
fakt
واقعیّت
ادامه...
واقِعیَّت
دیکشنری لهستانی به فارسی
taki
چنین، چی
ادامه...
چِنین، چی
دیکشنری لهستانی به فارسی
takut
ترسیده، می ترسد، ترسان، ترسیدن، ترسو
ادامه...
تَرسیدِه، مِی تَرسَد، تَرسان، تَرسیدَن، تَرسو
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
Takt
تدبیر، درایت
ادامه...
تَدبِیر، دِرایَت
دیکشنری آلمانی به فارسی
taka
ضایعات، زباله
ادامه...
ضایِعات، زُبالِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
tact
تدبیر، درایت
ادامه...
تَدبِیر، دِرایَت
دیکشنری هلندی به فارسی
taktyk
استراتژیست، استراتژیک
ادامه...
اِستِراتِژیست، اِستِراتِژیک
دیکشنری لهستانی به فارسی
taktisyen
استراتژیست، تاکتیک دان
ادامه...
اِستِراتِژیست، تاکتیک دان
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
taktyczny
با تدبیر، با درایت، نظامی، نظامی سازی
ادامه...
با تَدبِیر، با دِرایَت، نِظَامی، نِظَامی سازی
دیکشنری لهستانی به فارسی
taktycznie
به طور تاکتیکی، به طور دائم
ادامه...
بِه طُورِ تاکتیکی، بِه طُورِ دائِم
دیکشنری لهستانی به فارسی
taktowność
ملاطفت، ملاقات کنید
ادامه...
مُلاطَفَت، مُلاقات کُنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
taktownie
با تدبیر، دوسوگرا
ادامه...
با تَدبِیر، دُوسوگَرا
دیکشنری لهستانی به فارسی
taktis
نظامی، تاکتیکی
ادامه...
نِظَامی، تاکتیکی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
taktil
لمسی
ادامه...
لَمسی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sentaktik
نحوی
ادامه...
نَحوِی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی