معنی taki - جستجوی لغت در جدول جو
taki
چنین، چی
ادامه...
چِنین، چی
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
kwa kumshtaki
اتّهام آمیز، با متّهم کردن او
ادامه...
اِتِّهام آمیز، با مُتَّهَم کَردَن او
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ya kushitaki
اتّهامی، شکایت کردن
ادامه...
اِتِّهامی، شِکایَت کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kumshitaki
استیضاح کردن، او را متّهم کنید
ادامه...
اِستیضاح کَردَن، او را مُتَّهَم کُنید
دیکشنری سواحیلی به فارسی
doorntakig
به طور خاردار، خاردار
ادامه...
بِه طُورِ خاردار، خاردار
دیکشنری هلندی به فارسی
Breathtaking
هیجان انگیز، نفس گیر
ادامه...
هَیَجان اَنگیز، نَفَس گیر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Breathtakingly
حیرت آورانه، نفس گیر
ادامه...
حَیرَت آوَرانِه، نَفَس گیر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
mshtaki
متّهم کننده، متّهم
ادامه...
مُتَّهَم کُنَندِه، مُتَّهَم
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mshtakiwa
متّهم
ادامه...
مُتَّهَم
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kutotakikana
عدم مطلوبیّت، نمی خوٰاستم
ادامه...
عَدَمِ مَطلوبیَّت، نِمی خوٰاستَم
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kushitaki
متّهم کردن، شکایت کند، اتّهام کردن، تعقیب قانونی کردن
ادامه...
مُتَّهَم کَردَن، شِکایَت کُند، اِتِّهام کَردَن، تَعقِیب قانونی کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kushtaki
اتّهام رسانی، شکایت کردن، دعوی کردن
ادامه...
اِتِّهام رِسانی، شِکایَت کَردَن، دَعوی کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa njia isiyotakikana
به طور ناخواسته، به روشی ناخواسته
ادامه...
بِه طُورِ نَاخوَاستَه، بِه رَوِشی نَاخوَاستَه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa njia ya fataki
به طور آتش بازی وار، از طریق آتش بازی
ادامه...
بِه طُورِ آتَش بازی وار، اَز طَریق آتَش بازی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
Painstaking
دقیق و موشکاف، پر زحمت
ادامه...
دَقیق و موشِکاف، پُر زَحمَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
takip
تعقیب، پیگیری
ادامه...
تَعقِیب، پِیگیری
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
Painstakingly
با دقّت و زحمت، پر زحمت
ادامه...
با دِقَّت و زَحمَت، پُر زَحمَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
takip eden
پیرو، دنبال کردن
ادامه...
پِیرُو، دُنبال کَردَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
takip etmek
تعقیب کردن، دنبال کردن، دنباله دار بودن، پیگیری کردن
ادامه...
تَعقِیب کَردَن، دُنبال کَردَن، دُنبالِه دار بودَن، پِیگیری کَردَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
takipçi
تعقیب کننده، دنبال کننده
ادامه...
تَعقِیب کُنَندِه، دُنبال کُنَندِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
takipçilik
دنبال کنندگی، تعقیب
ادامه...
دُنبال کُنَندِگی، تَعقِیب
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
haki
لیاقت، درست است، حق، منصفانه، عدالت، عادل، حقوق
ادامه...
لِیاقَت، دُرُست اَست، حَق، مُنصِفانِه، عِدالَت، عادِل، حُقوق
دیکشنری سواحیلی به فارسی
taai
چسبناک، سخت
ادامه...
چَسبناک، سَخت
دیکشنری هلندی به فارسی
taji
تاج گذاری، تاج
ادامه...
تاج گُذاری، تاج
دیکشنری سواحیلی به فارسی
taka
ضایعات، زباله
ادامه...
ضایِعات، زُبالِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
tawi
شاخه دار، یک شاخه، پیچیدگی
ادامه...
شاخِه دار، یِک شاخِه، پیچیدِگی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
takt
تدبیر، تدریجی بودن
ادامه...
تَدبِیر، تَدریجی بودَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
tani
ارزان، ارزان ترین
ادامه...
اَرزان، اَرزان تَرین
دیکشنری لهستانی به فارسی
anayeshtaki
متّهم کننده، که متّهم می کند
ادامه...
مُتَّهَم کُنَندِه، کِه مُتَّهَم مِی کُند
دیکشنری سواحیلی به فارسی