معنی taji - جستجوی لغت در جدول جو
taji
تاج گذاری، تاج
ادامه...
تاج گُذاری، تاج
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
kwa utajiri
ثروتمندانه، برای ثروت، غنی
ادامه...
ثَروَتمَندانِه، بَرایِ ثَروَت، غَنی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
inahitaji matengenezo ya juu
نیازمند نگهداری زیاد، نیاز به نگهداری بالایی دارد
ادامه...
نِیَازمَندِ نِگَهداریِ زیاد، نِیَاز بِه نِگَهداری بالایی دارَد
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mtafutaji ukamilifu
کمال گرا، یک کمال گرا
ادامه...
کَمال گِرا، یِک کَمال گِرا
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mtaftaji wa kazi
بیکار، جویای کار
ادامه...
بیکار، جویایِ کار
دیکشنری سواحیلی به فارسی
rangi tajiri
رنگین بودن، رنگ غنی
ادامه...
رَنگین بودَن، رَنگ غَنی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
hitaji
خوٰاستنی بودن، نیاز دارند، نیاز داشتن، ضرورت، نیازمندی
ادامه...
خوٰاستَنی بودَن، نِیَاز دارَند، نِیَاز داشتَن، ضَرورَت، نِیَازمَندی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa uchakataji
از نظر گوارشی، برای پردازش
ادامه...
اَز نَظَرِ گُوارِشی، بَرایِ پَردازِش
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mahitaji
تقاضاها، الزامات، نیازها، نیاز
ادامه...
تَقَاضَاها، اِلزامات، نِیَازهَا، نِیَاز
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ukataji miti
جنگل زدایی
ادامه...
جَنگَل زُدایی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mletaji sheria
قانون گذار، آورنده قانون
ادامه...
قانون گُذار، آوَرَندِه قانون
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mfutaji wa uhalali
ابطال کننده، پاک کن حقّانیّت
ادامه...
اِبطال کُنَندِه، پاک کُن حَقّانیَّت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
vizuri kuhitajika
خوب مجهّز، خوب مورد نیاز است
ادامه...
خوب مُجَهَّز، خوب مُورِدِ نِیَاز اَست
دیکشنری سواحیلی به فارسی
utawala wa matajiri
حکومت ثروتمندان
ادامه...
حُکومَتِ ثِروَتمَندان
دیکشنری سواحیلی به فارسی
utajiri
غنا، ثروت
ادامه...
غِنا، ثَروَت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
uvutaji
استخراج، سیگار کشیدن
ادامه...
اِستِخراج، سیگار کِشیدَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
inayohitajika
مطلوب، مورد نیاز است
ادامه...
مَطلوب، مُورِدِ نِیَاز اَست
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ukataji wa kiungo
قطع عضو، قطع اندام
ادامه...
قَطع عُضو، قَطع اَندام
دیکشنری سواحیلی به فارسی
gaji
دستمزد
ادامه...
دَستمُزد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
maji
آبکی، آب
ادامه...
آبَکی، آب
دیکشنری سواحیلی به فارسی
baji
به صورت مثلّثی پر کردن، گوه
ادامه...
بِه صورَت مُثَلَّثی پُر کَردَن، گُوِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tani
ارزان، ارزان ترین
ادامه...
اَرزان، اَرزان تَرین
دیکشنری لهستانی به فارسی
taki
چنین، چی
ادامه...
چِنین، چی
دیکشنری لهستانی به فارسی
jaji
هیئت منصفه، قضاوت کنید
ادامه...
هِیئَتِ مُنصِفِه، قِضاوَت کُنید
دیکشنری سواحیلی به فارسی
tawi
شاخه دار، یک شاخه، پیچیدگی
ادامه...
شاخِه دار، یِک شاخِه، پیچیدِگی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
taai
چسبناک، سخت
ادامه...
چَسبناک، سَخت
دیکشنری هلندی به فارسی
tajiri zaidi
ثروتمندتر، ثروتمندترین
ادامه...
ثَروَتمَندتَر، ثَروَتمَندتَرین
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ukeketaji
چوبین بودن، مثله کردن
ادامه...
چوبین بودَن، مُثلِه کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
tajiri
باشکوه، ثروتمند، راغب، خوب حال
ادامه...
باشُکوه، ثَروَتمَند، راغِب، خُوب حال
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kichakataji
پردازشگر، پردازنده
ادامه...
پَردازِشگَر، پَردازندِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
isiyohitajika
قابل حذف، غیر ضروری، ناپسند، ناخواسته
ادامه...
قابِلِ حَذف، غِیرِ ضَروری، ناپَسَند، نَاخوَاستَه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa mahitaji mengi
با خوٰاسته های زیاد، برای بسیاری از نیازها
ادامه...
با خوٰاستِه های زیاد، بَرایِ بِسیاری اَز نِیَازهَا
دیکشنری سواحیلی به فارسی
uendelezaji wa mtaji
سرمایه گذاری مجدّد، توسعه سرمایه
ادامه...
سَرمایِه گُذاری مُجَدَّد، تَوسِعَه سَرمایِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
uotaji
جوانه زنی
ادامه...
جَوانِه زَنی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
wa kuhitajika
مطلوب
ادامه...
مَطلوب
دیکشنری سواحیلی به فارسی