معنی taai - جستجوی لغت در جدول جو
taai
چسبناک، سخت
ادامه...
چَسبناک، سَخت
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
tani
ارزان، ارزان ترین
ادامه...
اَرزان، اَرزان تَرین
دیکشنری لهستانی به فارسی
taki
چنین، چی
ادامه...
چِنین، چی
دیکشنری لهستانی به فارسی
tawi
شاخه دار، یک شاخه، پیچیدگی
ادامه...
شاخِه دار، یِک شاخِه، پیچیدِگی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
taji
تاج گذاری، تاج
ادامه...
تاج گُذاری، تاج
دیکشنری سواحیلی به فارسی
taal
زبان
ادامه...
زَبان
دیکشنری هلندی به فارسی
taak
وظیفه
ادامه...
وَظیفِه
دیکشنری هلندی به فارسی
saai
کسل کننده، خسته کننده، به طور خسته کننده
ادامه...
کِسِل کُنَندِه، خَستِه کُنَندِه، بِه طُورِ خَستِه کُنَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی