معنی süre - جستجوی لغت در جدول جو
süre
مدّت
ادامه...
مُدَّت
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
sürekli
ثابت، به طور مداوم، مداوم، مداومًا، پیوسته
ادامه...
ثابِت، بِه طُورِ مُداوِم، مُداوِم، مداومًا، پِیوَستِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
kira süresi
اجاره نشینی، دوره اجاره
ادامه...
اِجارِه نِشینی، دَورِه اِجارِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
kısa sürede
به زودی، در مدّت زمان کوتاهی
ادامه...
بِه زودی، دَر مُدَّت زَمان کوتاهی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
görev süresi
تصرّف، تصدّی
ادامه...
تَصَرُّف، تَصَدّی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
geçiş sürecinde
انتقالی، در حال گذار
ادامه...
اِنتِقالی، دَر حالِ گُذار
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
deneme süresi
آزمایشی، دوره آزمایشی
ادامه...
آزمایِشی، دَورِه آزمایِشی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
süregeldi
ماندگار، ادامه داد
ادامه...
ماندِگار، اِدامِه داد
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
sürekli olarak
مداومًا، به طور مداوم، به طور دائمی، به طور همیشگی
ادامه...
مداومًا، بِه طُورِ مُداوِم، بِه طُورِ دائِمی، بِه طُورِ هَمیشِگی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
sore
عصرگاهی، بعد از ظهر
ادامه...
عَصرگاهی، بَعد اَز ظُهر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sürekli olma
مداومت، پایداری
ادامه...
مُداوِمَت، پایداری
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
sürekli pişmanlık
پشیمان بودن، پشیمانی دائمی
ادامه...
پَشیمان بودَن، پَشیمانی دائِمی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
süreklilik
پایداری، تداوم
ادامه...
پایداری، تَدَاوُم
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
süresi dolan
در حال منقضی شدن، منقضی شده است
ادامه...
دَر حالِ مُنقَضی شُدَن، مُنقَضی شُدِه اَست
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
süresi dolmak
منقضی شدن، منقضی شود
ادامه...
مُنقَضی شُدَن، مُنقَضی شَوَد
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
süresi dolmuş
منقضی شده، منقضی شده است
ادامه...
مُنقَضی شُدِه، مُنقَضی شُدِه اَست
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
süresiz bir şekilde
به طور نامحدود
ادامه...
بِه طُورِ نامَحدود
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
öne süren
مدّعی، پیشنهاد می کند
ادامه...
مُدَّعی، پیشنَهاد می کُنَد
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی