معنی sönme - جستجوی لغت در جدول جو
sönme
خاموشی، انقراض
ادامه...
خاموشی، اِنقِراض
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
sönmez
غیرقابل خاموشی، ساختنی
ادامه...
غِیرِقابِلِ خاموشی، ساختَنی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
sönmek
کم نور کردن، محو شدن
ادامه...
کَم نور کَردَن، مَحو شُدَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
sökme
نقض، جداسازی قطعات
ادامه...
نَقض، جُداسازی قَطَعات
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
yanıp sönmek
سوسو زدن، چشمک زدن
ادامه...
سوسو زَدَن، چِشمَک زَدَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی