معنی svitare - جستجوی لغت در جدول جو
svitare
آچار کشیدن، باز کردن
ادامه...
آچار کِشیدَن، باز کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
svuotare
توخالی کردن، خالی، خالی کردن، دفع کردن
ادامه...
تُوخَالِی کَردَن، خالی، خالی کَردَن، دَفع کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
evitar
پیشگیری کردن، اجتناب کنید، اجتناب کردن، پرهیز کردن
ادامه...
پیشگیری کَردَن، اِجتِناب کُنید، اِجتِناب کَردَن، پَرهیز کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
virare
چرخیدن، چرخش
ادامه...
چَرخیدَن، چَرخِش
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
vitale
حیاتی
ادامه...
حَیاتی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
votare
رأی دادن
ادامه...
رأی دادَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
spiare
جاسوسی کردن، جاسوسی
ادامه...
جاسوسی کَردَن، جاسوسی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sciare
اسکی کردن، اسکی
ادامه...
اِسکی کَردَن، اِسکی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
evitar
اجتناب کردن، اجتناب کنید، پرهیز کردن، پیشگیری کردن، دور زدن
ادامه...
اِجتِناب کَردَن، اِجتِناب کُنید، پَرهیز کَردَن، پیشگیری کَردَن، دُور زَدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
ospitare
پناه دادن، میزبان، خانه داشتن، میزبانی کردن
ادامه...
پَناه دادَن، مِیزبَان، خانِه داشتَن، میزبانی کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
invitare
دعوت دادن، دعوت کنید
ادامه...
دَعوَت دادَن، دَعوَت کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
imitare
تقلید کردن، تقلید کنید
ادامه...
تَقلِید کَردَن، تَقلِید کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
esitare
تردید کردن، تردید کنید، تزلزل کردن
ادامه...
تَردِید کَردَن، تَردِید کُنید، تَزَلزُل کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
avvitare
پیچاندن، پیچ، مهره کردن
ادامه...
پیچاندَن، پیچ، مُهرِه کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
svelare
آشکار کردن
ادامه...
آشکار کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
vietare
ممانعت کردن، ممنوع کردن
ادامه...
مُمانِعَت کَردَن، مَمنوع کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
evitare
اجتناب کردن، اجتناب کنید، پرهیز کردن، پیشگیری کردن
ادامه...
اِجتِناب کَردَن، اِجتِناب کُنید، پَرهیز کَردَن، پیشگیری کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
stimare
احترام گذاشتن، برآورد، تخمین زدن
ادامه...
اِحتِرام گُذاشتَن، بَرآوُرد، تَخمِین زَدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
stipare
چپاندن، توده
ادامه...
چَپاندَن، تودِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
stirare
اتو کردن، را فشار دهید
ادامه...
اُتو کَردَن، را فِشار دَهید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
stivare
انبار کردن
ادامه...
اَنبار کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tritare
ریز ریز کردن، خرد کردن
ادامه...
ریز ریز کَردَن، خُرد کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
saltare
پرش کردن، پرش، پریدن، جست و خیز کردن، جهش کردن، رد کردن
ادامه...
پَرِش کَردَن، پَرِش، پَریدَن، جَست و خیز کَردَن، جَهش کَردَن، رَد کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
agitare
آشوب کردن، تکان دادن
ادامه...
آشوب کَردَن، تِکان دادَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
abitare
سکونت داشتن، ساکن شدن
ادامه...
سُکونَت داشتَن، ساکِن شُدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sfidare
چالش کردن، چالش، نادیده گرفتن
ادامه...
چالِش کَردَن، چالِش، نادیدِه گِرِفتَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sfilare
رژه رفتن، رژه
ادامه...
رِژِه رَفتَن، رِژِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sputare
تف انداختن، تف
ادامه...
تُف اَنداختَن، تُف
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
situare
قرار دادن، پیدا کردن
ادامه...
قَرار دادَن، پِیدا کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
slittare
سرخوردن، لغزش
ادامه...
سُرخُوردَن، لَغزِش
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
citare
ارجاع دادن، نقل قول، نقل قول کردن
ادامه...
اِرجاع دادَن، نَقلِ قُول، نَقلِ قُول کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی