معنی sura - جستجوی لغت در جدول جو
sura
جنبه، فصل، شکل
ادامه...
جَنبِه، فَصل، شَکل
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
assurance au pied
اطمینان در قدم برداشتن، بیمه پا
ادامه...
اِطمینان دَر قَدَم بَرداشتَن، بیمِه پا
دیکشنری فرانسوی به فارسی
mengasuransikan
بیمه کردن، بیمه کنند
ادامه...
بیمِه کَردَن، بیمِه کُنَند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengirim surat
پست ارسال کردن، ارسال نامه
ادامه...
پُست اِرسال کَردَن، اِرسال نامِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
immeasurable
بی پایان، غیرقابل اندازه گیری
ادامه...
بی پایان، غِیرِقابِلِ اَندازِه گیری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
sans assurance
نامطمئن، بدون بیمه
ادامه...
نامُطمَئِن، بِدونِ بیمِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
rassurant
آرامش بخش، اطمینان بخش
ادامه...
آرامِش بَخش، اِطمینان بَخش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
assurant
مطمئن، تضمین می کند
ادامه...
مُطمَئِن، تَضمین می کُنَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
assurance
اطمینان، بیمه
ادامه...
اِطمینان، بیمِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
dengan cara suram
به طور غمگین، به شکلی غم انگیز
ادامه...
بِه طُورِ غَمگین، بِه شِکلی غَم اَنگیز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
assurable
قابل بیمه
ادامه...
قابِلِ بیمِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
assurabilité
قابلیّت بیمه پذیری، بیمه پذیری
ادامه...
قابِلیَّتِ بیمِه پَذیری، بیمِه پَذیری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Reassurance
اطمینان، اطمینان خاطر
ادامه...
اِطمینان، اِطمینان خاطِر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Uninsurable
غیرقابل بیمه
ادامه...
غِیرِقابِلِ بیمِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
desmesurado
افراطی، بیش از حد
ادامه...
اِفراطی، بیش اَز حَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
desmesura
افراط، بیش از حد
ادامه...
اِفراط، بیش اَز حَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
dapat diasuransikan
قابل بیمه، می تواند بیمه شود
ادامه...
قابِلِ بیمِه، مِی تَوانَد بیمِه شَوَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sura ya uchungu
عبوس، یک نگاه دردناک
ادامه...
عَبوس، یِک نِگاه دَردناک
دیکشنری سواحیلی به فارسی
suram
تاریک، غمگین، بی روح، ناامیدکننده
ادامه...
تاریک، غَمگین، بی روح، نااُمیدکُنَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sua
او، آن
ادامه...
او، آن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
suma
جمع بندی، علاوه بر این
ادامه...
جَمع بَندی، عَلاوِه بَر این
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
suara
صدا
ادامه...
صِدا
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
cura
مراقبت، درمان
ادامه...
مُراقِبَت، دَرمان
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
suar
عرق ریختن، عرق، زحمت کشیدن
ادامه...
عَرَق ریختَن، عَرَق، زَحمَت کِشیدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
sutra
ابریشمی، ابریشم
ادامه...
اَبریشَمی، اَبریشَم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sur
جنوبی، جنوب
ادامه...
جُنوبی، جُنوب
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
surabondance
فراوانی بیش از حد، پرخوری، فراوانی زیاد
ادامه...
فَراوانی بیش اَز حَد، پُرخُوری، فَراوانی زیاد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
surat asan
عبوس
ادامه...
عَبوس
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
surat udara
پست هوایی
ادامه...
پُستِ هَوایی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
suratsızlık
اخموگری، غرغر می کند
ادامه...
اَخموگَری، غُرغُر مِی کُند
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
suratsız olmak
لب و لوچه انداختن، بدخلق بودن
ادامه...
لَب و لُوچه اَنداختَن، بَدخُلق بودَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
suratsız
عبوس
ادامه...
عَبوس
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
surat bozukluğu
چهره در هم کشیدن، حالت چهره
ادامه...
چِهرِه دَر هَم کِشیدَن، حالَت چِهرِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
surat asmak
چهره در هم کشیدن، نفخ
ادامه...
چِهرِه دَر هَم کِشیدَن، نَفخ
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
dengan suram
به طور غم انگیز، به شدّت، به شدّت شاداب
ادامه...
بِه طُورِ غَم اَنگیز، بِه شِدَّت، بِه شِدَّت شاداب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی