معنی subur - جستجوی لغت در جدول جو
subur
بارور
ادامه...
باروَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
subir
تحت عمل قرار گرفتن، تحت
ادامه...
تَحتِ عَمَل قَرار گِرِفتَن، تَحتِ
دیکشنری فرانسوی به فارسی
subir
بالا بردن، افزایش دهد
ادامه...
بالا بُردَن، اَفزایِش دَهَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
subir
برخاستن، بالا آمدن، پرواز کردن، بالا بردن
ادامه...
بَرخاستَن، بالا آمَدَن، پَرواز کَردَن، بالا بُردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
hijau subur
سرسبز، سبز سرسبز
ادامه...
سَرسَبز، سَبز سَرسَبز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kesuburan
سرسبزی، باروری
ادامه...
سَرسَبزی، باروَری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara subur
به طور بارور، بارور
ادامه...
بِه طُورِ باروَر، باروَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی