جدول جو
جدول جو

معنی suara - جستجوی لغت در جدول جو

suara
صدا
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ابریشمی، ابریشم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
عرق ریختن، عرق، زحمت کشیدن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
جنبه، فصل، شکل
دیکشنری سواحیلی به فارسی
خشن صدایی، صدای خشن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
خراش، صدای جیرجیر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
صدای بلند دادن، صدا ایجاد کنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
صدا دادن، صدایی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
به طور خشن، با صدای خشن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
با صدای نازک، با صدایی خراب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
محکم، با صدای بلند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
با صدای برخورد، با صدای زنگ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
اعطای حق رأی، حق رأی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
همخوانانه، در گروه کر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
بی صدا، بدون صدا
دیکشنری اندونزیایی به فارسی