جدول جو
جدول جو

معنی storia - جستجوی لغت در جدول جو

storia
تاریخ، تاریخچه، داستان
دیکشنری ایتالیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

فقه، قانون، قانون گذاری
دیکشنری سواحیلی به فارسی
تاریخ نگار، مورّخ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تاریخ نگار، متخصّص تاریخ
دیکشنری سواحیلی به فارسی
به طور چشمگیر، به شیوه ای تاریخی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ماقبل تاریخ، قبل از تاریخ
دیکشنری سواحیلی به فارسی
زمانی، از نظر تاریخی، تاریخی، تاریخیّت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
به طور پیشاتاریخی، تاریخ باستان
دیکشنری سواحیلی به فارسی
تاریخ نگار، مورّخ
دیکشنری پرتغالی به فارسی
تاریخ نگار، مورّخ
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
استوایی، رواقی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
رواقی، روایت
دیکشنری لهستانی به فارسی
مجموعه، تجمّعی
دیکشنری لهستانی به فارسی
استوایی، رواقی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
مزاحمت کردن، مزاحم، زحمت دادن
دیکشنری هلندی به فارسی
اختلال عملکرد، نقص عملکرد
دیکشنری هلندی به فارسی
به طور استریل، استریل
دیکشنری آلمانی به فارسی
تاریخ، تاریخچه، داستان
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
شکوه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
تاریخ، تاریخ برگشت
دیکشنری لهستانی به فارسی
پس زمینه، تاریخچه، تاریخ
دیکشنری سواحیلی به فارسی
شکوه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
چهره در هم کشیدن، گریم، عبوس
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
تالیف، نویسندگی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
استریل
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
نظریّه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
استریل
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
کج، کج شده، کج کلاه، نامتقارن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
تاریخ نگار، تاریخی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
تنظیم کردن، لحن
دیکشنری لهستانی به فارسی
نظریّه، نظریّه پرداز
دیکشنری لهستانی به فارسی
تدریس خصوصی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
نظریّه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
اسطوره ای، تاریخی
دیکشنری سواحیلی به فارسی