معنی stirare - جستجوی لغت در جدول جو
stirare
اتو کردن، را فشار دهید
ادامه...
اُتو کَردَن، را فِشار دَهید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
svitare
آچار کشیدن، باز کردن
ادامه...
آچار کِشیدَن، باز کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tirade
شکوه و شکایت، فحش دادن
ادامه...
شِکوِه و شِکایَت، فُحش دادَن
دیکشنری هلندی به فارسی
girare
چرخاندن، چرخش، چرخیدن، غلتیدن
ادامه...
چَرخاندَن، چَرخِش، چَرخیدَن، غَلتیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
atirar
شلّیک کردن، شلّیک کنید
ادامه...
شِلّیک کَردَن، شِلّیک کُنید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
virare
چرخیدن، چرخش
ادامه...
چَرخیدَن، چَرخِش
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
spiare
جاسوسی کردن، جاسوسی
ادامه...
جاسوسی کَردَن، جاسوسی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sciare
اسکی کردن، اسکی
ادامه...
اِسکی کَردَن، اِسکی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
mirare
هدف قرار دادن، هدف، هدف گذاری کردن
ادامه...
هَدَف قَرار دادَن، هَدَف، هَدَف گُذاری کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ispirare
الهام دادن، الهام بخش
ادامه...
اِلهام دادَن، اِلهام بَخش
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
istigare
تحریک کردن
ادامه...
تَحریک کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
espirare
بازدم کردن، بازدم
ادامه...
بازدَم کَردَن، بازدَم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
attirare
فریب دادن، جذب کنند، فریفتن
ادامه...
فَریب دادَن، جَذب کُنَند، فَریفتَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ritirare
بازپس کشیدن، برداشتن، پس گرفتن
ادامه...
بازپَس کِشیدَن، بَرداشتَن، پَس گِرفتَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
striare
رگه انداختن، رگه
ادامه...
رَگِه اَنداختَن، رَگِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
saturare
اشباع کردن
ادامه...
اِشباع کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
aspirare
آرزو داشتن، آرزو کردن، آسپیره کردن
ادامه...
آرِزو داشتَن، آرِزو کَردَن، آسپیرِه کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sfidare
چالش کردن، چالش، نادیده گرفتن
ادامه...
چالِش کَردَن، چالِش، نادیدِه گِرِفتَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sfilare
رژه رفتن، رژه
ادامه...
رِژِه رَفتَن، رِژِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sparare
شلّیک کردن، شلّیک کنید
ادامه...
شِلّیک کَردَن، شِلّیک کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sperare
امید داشتن، امید
ادامه...
اُمید داشتَن، اُمید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
situare
قرار دادن، پیدا کردن
ادامه...
قَرار دادَن، پِیدا کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
estirar
کشیدن، کشش
ادامه...
کِشیدَن، کِشِش
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
tirare
کشیدن، بکشید
ادامه...
کِشیدَن، بِکِشید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
stimare
احترام گذاشتن، برآورد، تخمین زدن
ادامه...
اِحتِرام گُذاشتَن، بَرآوُرد، تَخمِین زَدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
stipare
چپاندن، توده
ادامه...
چَپاندَن، تودِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
stivare
انبار کردن
ادامه...
اَنبار کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tirar
پرتاب کردن، پرتاب، کشیدن
ادامه...
پَرتاب کَردَن، پَرتاب، کِشیدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی