معنی still - جستجوی لغت در جدول جو
still
ساکت
ادامه...
ساکِت
دیکشنری آلمانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
destillieren
تقطیر کردن، تقطیر کنید
ادامه...
تَقطِیر کَردَن، تَقطِیر کُنید
دیکشنری آلمانی به فارسی
destilleren
تقطیر کردن، تقطیر
ادامه...
تَقطِیر کَردَن، تَقطِیر
دیکشنری هلندی به فارسی
Distill
تقطیر کردن
ادامه...
تَقطِیر کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Distillation
تقطیر
ادامه...
تَقطِیر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
unstillbar
غیرقابل خاموشی، سیری ناپذیر
ادامه...
غِیرِقابِلِ خاموشی، سیری ناپَذیر
دیکشنری آلمانی به فارسی
Instill
نهادن، القا کردن
ادامه...
نَهادَن، اِلقا کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Instillation
چکاندن، القای
ادامه...
چِکاندَن، اِلقای
دیکشنری انگلیسی به فارسی
distillare
تقطیر کردن، تقطیر کنید
ادامه...
تَقطِیر کَردَن، تَقطِیر کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
distillazione
تقطیر
ادامه...
تَقطِیر
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
instillare
نهادن، القا کنند
ادامه...
نَهادَن، اِلقا کُنَند
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
instillazione
چکاندن، القای
ادامه...
چِکاندَن، اِلقای
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Destillation
تقطیر
ادامه...
تَقطِیر
دیکشنری آلمانی به فارسی
croustillant
ترد و شکننده، ترد، خشک و ترد
ادامه...
تُرُد و شِکَنَندِه، تُرُد، خُشک و تُرُد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Still
ساکت، هنوز
ادامه...
ساکِت، هَنوز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
distillation
تقطیر
ادامه...
تَقطِیر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
distiller
تقطیر کردن، تقطیر
ادامه...
تَقطِیر کَردَن، تَقطِیر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
astillado
شکسته، خرد شده
ادامه...
شِکَستِه، خُرد شُدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
astillar
تکّه تکّه شدن، ترکش، تکّه کردن
ادامه...
تِکِّه تِکِّه شُدَن، تَرکِش، تِکِّه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
instillation
چکاندن، القای
ادامه...
چِکاندَن، اِلقای
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Instillation
چکاندن، القای
ادامه...
چِکاندَن، اِلقای
دیکشنری آلمانی به فارسی
abstillen
از شیر دور کردن، از شیر گرفتن
ادامه...
اَز شیر دور کَردَن، اَز شیر گِرِفتَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
stillschweigend
به طور ضمنی، بی صدا، ضمنی
ادامه...
بِه طُورِ ضِمنی، بی صِدا، ضِمنی
دیکشنری آلمانی به فارسی
stil
آرام، ساکت، خاموش، به طور بی صدا، بی صدا، سکوت آمیز
ادامه...
آرام، ساکِت، خاموش، بِه طُورِ بی صِدا، بی صِدا، سُکوت آمیز
دیکشنری هلندی به فارسی
stil
سبک
ادامه...
سَبک
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
stijl
سبک
ادامه...
سَبک
دیکشنری هلندی به فارسی
stile
سبک
ادامه...
سَبک
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
distillatie
تقطیر
ادامه...
تَقطِیر
دیکشنری هلندی به فارسی