معنی steril - جستجوی لغت در جدول جو
steril
استریل
ادامه...
اِستِریل
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
steril
استریل
ادامه...
اِستِریل
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
steril
به طور استریل، استریل
ادامه...
بِه طُورِ اِستِریل، اِستِریل
دیکشنری آلمانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
serio
صادقانه، جدّی
ادامه...
صادِقانِه، جِدّی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
stabil
ثابت، پایدار
ادامه...
ثابِت، پایدار
دیکشنری آلمانی به فارسی
stetig
به طور پیوسته
ادامه...
بِه طُورِ پِیوَستِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
sheria
فقه، قانون، قانون گذاری
ادامه...
فِقه، قانون، قانون گُذاری
دیکشنری سواحیلی به فارسی
smerig
کثیفانه، کثیف
ادامه...
کَثیفانِه، کَثیف
دیکشنری هلندی به فارسی
schril
آزاردهنده، شیطون، زنگ دار
ادامه...
آزاردَهَندِه، شِیطون، زَنگ دار
دیکشنری هلندی به فارسی
stevig
با اطمینان، محکم، با دقّت، سخت جان، به طور محکم، مقاوم
ادامه...
با اِطمینان، مُحکَم، با دِقَّت، سَخت جان، بِه طُورِ مُحکَم، مُقاوِم
دیکشنری هلندی به فارسی
serie
مجموعه، سری
ادامه...
مَجموعِه، سِری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
storia
تاریخ، تاریخچه، داستان
ادامه...
تاریخ، تاریخچِه، داستان
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
serio
صادقانه، جدّی
ادامه...
صادِقانِه، جِدّی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
serie
مجموعه، سری
ادامه...
مَجموعِه، سِری
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
seria
مجموعه، تجمّعی
ادامه...
مَجموعِه، تَجَمُّعی
دیکشنری لهستانی به فارسی
terik
گرم و طاقت فرسا، سوزاننده
ادامه...
گَرم و طاقَت فَرسا، سوزانَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sefil
رذیل، بدبخت، فقیر
ادامه...
رَذیل، بَدبَخت، فَقیر
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
serin
سرد، باحال، خنک
ادامه...
سَرد، باحال، خُنَک
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
stabil
پایدار
ادامه...
پایدار
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
stabil
ثابت، پایدار
ادامه...
ثابِت، پایدار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
stérile
بی ثمر، استریل
ادامه...
بی ثَمَر، اِستِریل
دیکشنری فرانسوی به فارسی
sterile
بی ثمر، استریل
ادامه...
بی ثَمَر، اِستِریل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sterili
استریل
ادامه...
اِستِریل
دیکشنری سواحیلی به فارسی
steriel
به طور استریل، استریل
ادامه...
بِه طُورِ اِستِریل، اِستِریل
دیکشنری هلندی به فارسی
steil
به طور تند، شیب دار
ادامه...
بِه طُورِ تُند، شیب دار
دیکشنری آلمانی به فارسی
steil
به طور تند، شیب دار
ادامه...
بِه طُورِ تُند، شیب دار
دیکشنری هلندی به فارسی
servil
حقیر، خدمتگزار
ادامه...
حَقیر، خِدمَتگُزار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
serial
دنباله دار، سریال
ادامه...
دُنبالِه دار، سِریال
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
serial
دنباله دار، سریال
ادامه...
دُنبالِه دار، سِریال
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Sterile
استریل
ادامه...
اِستِریل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
estéril
بی ثمر، استریل
ادامه...
بی ثَمَر، اِستِریل
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
estéril
بی ثمر، استریل
ادامه...
بی ثَمَر، اِستِریل
دیکشنری پرتغالی به فارسی
servil
حقیر، خدمتگزار
ادامه...
حَقیر، خِدمَتگُزار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
serial
دنباله دار، سریال
ادامه...
دُنبالِه دار، سِریال
دیکشنری پرتغالی به فارسی
steif
با خشکی، سفت، تصنّعی، سخت
ادامه...
با خُشکی، سِفت، تَصَنُّعی، سَخت
دیکشنری آلمانی به فارسی