معنی stella - جستجوی لغت در جدول جو
stella
ستاره
ادامه...
سِتارِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
scellé
مهر و موم شده
ادامه...
مُهر و موم شُدِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
sellar
مهر زدن، مهر و موم، مهر کردن
ادامه...
مُهر زَدَن، مُهر و موم، مُهر کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
estrella
ستاره داغ، ستاره
ادامه...
سِتارِه داغ، سِتارِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
stellen
قرار دادن، محل
ادامه...
قَرار دادَن، مَحَل
دیکشنری آلمانی به فارسی
stelen
دزدیدن، دزدی کردن
ادامه...
دُزدیدَن، دُزدی کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
still
ساکت
ادامه...
ساکِت
دیکشنری آلمانی به فارسی
steil
به طور تند، شیب دار
ادامه...
بِه طُورِ تُند، شیب دار
دیکشنری آلمانی به فارسی
spell
هجّی کردن، طلسم
ادامه...
هِجّی کَردَن، طِلِسم
دیکشنری سواحیلی به فارسی
steil
به طور تند، شیب دار
ادامه...
بِه طُورِ تُند، شیب دار
دیکشنری هلندی به فارسی
destellar
درخشان شدن، فلش
ادامه...
دِرَخشان شُدَن، فِلَش
دیکشنری اسپانیایی به فارسی