معنی stato - جستجوی لغت در جدول جو
stato
ایالت، دولت، وضعیت
ادامه...
اِیالَت، دولَت، وَضعِیَت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
strato
لایه گذاشتن، لایه
ادامه...
لایِه گُذاشتَن، لایِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tato
تدبیر، درایت، ملاطفت
ادامه...
تَدبِیر، دِرایَت، مُلاطَفَت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
arrestatore
بازدارنده، دستگیر کننده
ادامه...
بازدارَندِه، دَستگیر کُنَندِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
apprendistato
کارآموزی
ادامه...
کارآموزی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
conquistatore
فتح گر، فاتح
ادامه...
فَتح گَر، فاتِح
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
in stato di ebbrezza
مست، در حالت مستی
ادامه...
مَست، دَر حالَتِ مَستی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
rattristato
بیشتر غمگین، غمگین
ادامه...
بیشتَرِ غَمگین، غَمگین
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
testato
آزمایش شده، تست شده
ادامه...
آزمایِش شُدِه، تِست شُدِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
disgustato
آزرده، منزجر شده، تنفّرآور
ادامه...
آزُردِه، مُنزَجِر شُدِه، تَنَفُّرآوَر
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
devastato
ویران شده
ادامه...
ویران شُدِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
non testato
تست نشده
ادامه...
تِست نَشُدِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی