معنی staccato - جستجوی لغت در جدول جو
staccato
جدا شده
ادامه...
جُدا شُدِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
staccare
جدا کردن
ادامه...
جُدا کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sfacciato
بی ادب، گستاخ، بی شرم، پررو
ادامه...
بی اَدَب، گُستاخ، بی شَرم، پُررو
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
stracciato
پاره شده
ادامه...
پارِه شُدِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
toccato
لمس شده، لمس کرد
ادامه...
لَمس شُدِه، لَمس کَرد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
in modo distaccato
به طور بی اعتنایی، به صورت جدا
ادامه...
بِه طُورِ بی اِعتِنایی، بِه صورَتِ جُدا
دیکشنری ایتالیایی به فارسی