معنی sponsor - جستجوی لغت در جدول جو
sponsor
حامی
ادامه...
حامی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
sponsor
حامی
ادامه...
حامی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sponsor
حامی
ادامه...
حامی
دیکشنری هلندی به فارسی
sponsor
حامی
ادامه...
حامی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
sponsor
حامی، دنبال کننده
ادامه...
حامی، دُنبال کُنَندِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
sponsor
حامی
ادامه...
حامی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
sponsorizzare
حمایت کردن، حامی
ادامه...
حِمایَت کَردَن، حامی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
eş sponsor
همکار حامی، اسپانسر مشترک
ادامه...
هَمکار حامی، اِسپانسِر مُشتَرَک
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
co sponsor
همکار حامی، حامیان مشترک
ادامه...
هَمکار حامی، حامیان مُشتَرِک
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
współsponsor
همکار حامی، دانشگاهی
ادامه...
هَمکار حامی، دانِشگاهی
دیکشنری لهستانی به فارسی
mensponsori
حمایت مالی کردن، حامی
ادامه...
حِمایَت مالی کَردَن، حامی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
co sponsor
همکار حامی، حامی مشترک
ادامه...
هَمکار حامی، حامی مُشتَرَک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sponsoring
حمایت مالی
ادامه...
حِمایَت مالی
دیکشنری هلندی به فارسی
sponsor olmak
حمایت کردن، حامی
ادامه...
حِمایَت کَردَن، حامی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
sponsorluk
حمایت مالی
ادامه...
حِمایَت مالی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
sponsoring
حمایت مالی، حامی
ادامه...
حِمایَت مالی، حامی
دیکشنری لهستانی به فارسی
sponsorować
حمایت کردن، پشتیبانی می کند، حمایت مالی کردن، تصادف
ادامه...
حِمایَت کَردَن، پُشتیبانی می کُنَد، حِمایَت مالی کَردَن، تَصَادُف
دیکشنری لهستانی به فارسی
sponsorhip
حمایت مالی
ادامه...
حِمایَت مالی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sponsorizzazione
حمایت مالی
ادامه...
حِمایَت مالی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
spons
اسفنجی، اسفنج
ادامه...
اِسفَنجی، اِسفَنج
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sensor
سانسور، توافقنامه
ادامه...
سانسور، تَوافُقنامِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sponsern
حمایت کردن، حامی
ادامه...
حِمایَت کَردَن، حامی
دیکشنری آلمانی به فارسی
Sponsor
حامی
ادامه...
حامی
دیکشنری آلمانی به فارسی
Sponsor
حامی، حامی مالی، حمایت کردن
ادامه...
حامی، حامی مالی، حِمایَت کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Cosponsor
همکار حامی، حامی
ادامه...
هَمکار حامی، حامی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
sponsoren
حمایت مالی کردن، حامی
ادامه...
حِمایَت مالی کَردَن، حامی
دیکشنری هلندی به فارسی
co sponsor
همکار حامی، اسپانسر مشترک
ادامه...
هَمکار حامی، اِسپانسِر مُشتَرَک
دیکشنری هلندی به فارسی