معنی spons - جستجوی لغت در جدول جو
spons
اسفنجی، اسفنج
ادامه...
اِسفَنجی، اِسفَنج
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Responsible
مسئول
ادامه...
مَسئول
دیکشنری انگلیسی به فارسی
responsable
مستعد، مسئول
ادامه...
مُستَعِد، مَسئول
دیکشنری فرانسوی به فارسی
responsabilité
مسئولیت، پاسخگویی
ادامه...
مَسئولِیَت، پاسُخگویی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Responsiveness
پاسخ دهی، پاسخگویی
ادامه...
پاسُخ دِهی، پاسُخگویی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Responsively
با مسئولیت، به صورت پاسخگو
ادامه...
با مَسئولِیَت، بِه صورَتِ پاسُخگو
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Responsive
پاسخگو
ادامه...
پاسُخگو
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Responsibly
به طور مسئولانه، با مسئولیت پذیری
ادامه...
بِه طُورِ مَسئولانِه، با مَسئولِیَت پَذیری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Responsibility
مسئولیت، مسئولیت پذیری
ادامه...
مَسئولِیَت، مَسئولِیَت پَذیری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
sponsachtig
اسفنجی بودن، اسفنجی
ادامه...
اِسفَنجی بودَن، اِسفَنجی
دیکشنری هلندی به فارسی
Response
پاسخ
ادامه...
پاسُخ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Unresponsiveness
عدم پاسخگویی
ادامه...
عَدَمِ پاسُخگویی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Unresponsively
بدون واکنش، بدون پاسخ
ادامه...
بِدونِ وَاکُنِش، بِدونِ پاسُخ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Unresponsive
غیرقابل پاسخ، پاسخگو نیست
ادامه...
غِیرِقابِلِ پاسُخ، پاسُخگو نیست
دیکشنری انگلیسی به فارسی
de manera irresponsable
بی مسئولیت، غیر مسئولانه
ادامه...
بی مَسئولِیَت، غِیرِ مَسئولانِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
de manera responsable
به طور مسئولانه، مسئولانه
ادامه...
بِه طُورِ مَسئولانِه، مَسئولانِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
co sponsor
همکار حامی، حامی مشترک
ادامه...
هَمکار حامی، حامی مُشتَرَک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sponseren
حمایت کردن، حامی
ادامه...
حِمایَت کَردَن، حامی
دیکشنری هلندی به فارسی
sponsor
حامی
ادامه...
حامی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
sponsoring
حمایت مالی، حامی
ادامه...
حِمایَت مالی، حامی
دیکشنری لهستانی به فارسی
sponsorizzazione
حمایت مالی
ادامه...
حِمایَت مالی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sponsorizzare
حمایت کردن، حامی
ادامه...
حِمایَت کَردَن، حامی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sponsor
حامی
ادامه...
حامی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sponsorhip
حمایت مالی
ادامه...
حِمایَت مالی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sponsor
حامی
ادامه...
حامی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sponsorować
حمایت کردن، پشتیبانی می کند، حمایت مالی کردن، تصادف
ادامه...
حِمایَت کَردَن، پُشتیبانی می کُنَد، حِمایَت مالی کَردَن، تَصَادُف
دیکشنری لهستانی به فارسی
sponsor
حامی، دنبال کننده
ادامه...
حامی، دُنبال کُنَندِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
sponsor
حامی
ادامه...
حامی
دیکشنری هلندی به فارسی
sponsorluk
حمایت مالی
ادامه...
حِمایَت مالی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
sponsor olmak
حمایت کردن، حامی
ادامه...
حِمایَت کَردَن، حامی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
sponsor
حامی
ادامه...
حامی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
sponsern
حمایت کردن، حامی
ادامه...
حِمایَت کَردَن، حامی
دیکشنری آلمانی به فارسی
sponsoring
حمایت مالی
ادامه...
حِمایَت مالی
دیکشنری هلندی به فارسی
sponsoren
حمایت مالی کردن، حامی
ادامه...
حِمایَت مالی کَردَن، حامی
دیکشنری هلندی به فارسی
keempukan seperti spons
اسفنجی بودن، لطافت اسفنج مانند
ادامه...
اِسفَنجی بودَن، لِطافَت اِسفَنج مانَند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی