جدول جو
جدول جو

معنی spingere - جستجوی لغت در جدول جو

spingere
به جلو بردن، فشار دهید، تحریک کردن، زدن، وادار کردن، هل دادن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دفع کردن، رد کردن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
گریه کردن، گریه کن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
برجسته بودن، خارج شدن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
باز کردن، توضیح دهید، توضیح دادن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
صرف کردن، خرج کردن، مصرف کردن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
خاموش کردن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
سفت کردن، فشردن، فشرده کردن، محکم گرفتن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
رنگ کردن، رنگ
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
انداختن، تاب
دیکشنری هلندی به فارسی
ادّعا کردن، جعلی، تظاهر کردن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پرچم زدن، نیش زدن، سوزاندن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
رنگ دادن، رنگ، رنگ کردن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
هل دادن، به آرامی فشار دهید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی