معنی spastik - جستجوی لغت در جدول جو
spastik
اسپاستیک
ادامه...
اِسپاستیک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
spastik
اسپاستیک
ادامه...
اِسپاستیک
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
spastiki
اسپاستیک
ادامه...
اِسپاستیک
دیکشنری سواحیلی به فارسی
Spastic
اسپاستیک
ادامه...
اِسپاستیک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
spastico
اسپاستیک
ادامه...
اِسپاستیک
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
plastik
پلاستیکی، پلاستیک
ادامه...
پِلاستیکی، پِلاستیک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
plastik
پلاستیکی، چشمک زدن
ادامه...
پِلاستیکی، چِشمَک زَدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
elastik
پرش زا، الاستیک، کشسان
ادامه...
پَرِش زا، اِلاستیک، کِشسان
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
plastik
پلاستیکی، پلاستیک
ادامه...
پِلاستیکی، پِلاستیک
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
plastik
پلاستیکی، پلاستیک
ادامه...
پِلاستیکی، پِلاستیک
دیکشنری آلمانی به فارسی
statik
ایستا
ادامه...
ایستا
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
pasti
مطمئن، معیّن، قطعاً
ادامه...
مُطمَئِن، مُعَیَّن، قطعاً
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara spastik
به طور فلج، اسپاستیک
ادامه...
بِه طُورِ فَلَج، اِسپاستیک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی