معنی soyunmak - جستجوی لغت در جدول جو
soyunmak
لباس درآوردن، برهنه
ادامه...
لِباس دَرآوَردَن، بِرِهنِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
soyulmak
تکّه کردن، دزدیده شدن
ادامه...
تِکِّه کَردَن، دُزدیدِه شُدَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
dokunmak
لمس کردن
ادامه...
لَمس کَردَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
soğutmak
سرد کردن، خنک شدن، یخچال گذاشتن
ادامه...
سَرد کَردَن، خُنَک شُدَن، یَخچال گُذاشتَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
savunmak
حمایت کردن، دفاع کردن
ادامه...
حِمایَت کَردَن، دِفاع کَردَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
sunmak
ارائه دادن، برای ارائه، ارسال کردن
ادامه...
اِرائِه دادَن، بَرایِ اِرائِه، اِرسال کَردَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
soymak
برهنه کردن، پوست کندن، دزدیدن، کندن
ادامه...
بِرِهنِه کَردَن، پوست کَندَن، دُزدیدَن، کَندَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی