معنی skrzypiąco - جستجوی لغت در جدول جو
skrzypiąco
خراب، شکسته
ادامه...
خَرَاب، شِکَستِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
skrzypiący
خراشیده، خراشیده شده، خش خش کننده، خشن، خش خش دار، کرک کردن
ادامه...
خَراشیدِه، خَراشیدِه شُدِه، خَش خَش کُنَندِه، خَشِن، خَش خَش دار، کِرَک کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی