معنی skrzypek - جستجوی لغت در جدول جو
skrzypek
ویولونیست، زباله
ادامه...
ویولونیست، زُبالِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
skrzypieć
جویدن با صدا، جویدن، خش خش کردن، خش خش، کریچ کردن، فانی
ادامه...
جَویدَن با صِدا، جَویدَن، خَش خَش کَردَن، خَش خَش، کُریچ کَردَن، فانی
دیکشنری لهستانی به فارسی