معنی situare - جستجوی لغت در جدول جو
situare
قرار دادن، پیدا کردن
ادامه...
قَرار دادَن، پِیدا کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
stivare
انبار کردن
ادامه...
اَنبار کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
situer
قرار دادن
ادامه...
قَرار دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
situatie
وضعیت
ادامه...
وَضعِیَت
دیکشنری هلندی به فارسی
situeren
قرار دادن
ادامه...
قَرار دادَن
دیکشنری هلندی به فارسی
esitare
تردید کردن، تردید کنید، تزلزل کردن
ادامه...
تَردِید کَردَن، تَردِید کُنید، تَزَلزُل کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
svitare
آچار کشیدن، باز کردن
ادامه...
آچار کِشیدَن، باز کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
stimare
احترام گذاشتن، برآورد، تخمین زدن
ادامه...
اِحتِرام گُذاشتَن، بَرآوُرد، تَخمِین زَدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
stipare
چپاندن، توده
ادامه...
چَپاندَن، تودِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
stirare
اتو کردن، را فشار دهید
ادامه...
اُتو کَردَن، را فِشار دَهید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
rituale
آیین گونه، مراسم
ادامه...
آیین گونِه، مَراسِم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
situar
قرار دادن، محل
ادامه...
قَرار دادَن، مَحَل
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
saturare
اشباع کردن
ادامه...
اِشباع کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
aiutare
کمک کردن، کمک کند
ادامه...
کُمَک کَردَن، کُمَک کُنَد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
abituare
عادت دادن، عادت کن
ادامه...
عادَت دادَن، عادَت کُن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
situasi
وضعیت
ادامه...
وَضعِیَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sputare
تف انداختن، تف
ادامه...
تُف اَنداختَن، تُف
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
slittare
سرخوردن، لغزش
ادامه...
سُرخُوردَن، لَغزِش
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
simulare
شبیه سازی کردن، شبیه سازی کنید
ادامه...
شَبیه سازی کَردَن، شَبیه سازی کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Situate
قرار دادن
ادامه...
قَرار دادَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
situar
قرار دادن
ادامه...
قَرار دادَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
citare
ارجاع دادن، نقل قول، نقل قول کردن
ادامه...
اِرجاع دادَن، نَقلِ قُول، نَقلِ قُول کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی