معنی sita - جستجوی لغت در جدول جو
sita
ششم، شش
ادامه...
شِشُم، شِش
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
kapasitas
ظرفیت
ادامه...
ظَرفِیَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
depositar
سپردن، سپرده گذاری
ادامه...
سِپُردَن، سِپُردِه گُذاری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
depositante
سپرده گذار
ادامه...
سِپُردِه گُذار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
elastisitas
الاستطاعه، خاصیت ارتجاعی
ادامه...
اَلاِستِطاعَه، خاصیَت اِرتِجاعی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
etnisitas
قومیت
ادامه...
قُومِیَت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kegesitan
شتابزدگی، چابکی، پرحرفی
ادامه...
شِتابزَدِگی، چابُکی، پُرحَرفی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kapasitas berlebihan
ظرفیت بیش از حد
ادامه...
ظَرفِیَت بیش اَز حَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
intensitas
شدّت
ادامه...
شِدَّت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
Unhesitating
بی تردید
ادامه...
بی تَردِید
دیکشنری انگلیسی به فارسی
de manière hésitante
متزلزلانه، با تردید
ادامه...
مُتِزَلزِلانِه، با تَردِید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
exquisitamente
به طور بی نظیر، به طرز عالی
ادامه...
بِه طُورِ بی نَظیر، بِه طَرزِ عالی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
kompleksitas
پیچیدگی ها، پیچیدگی
ادامه...
پیچیدِگی ها، پیچیدِگی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
d'une manière hésitante
با تردید، به شیوه ای مردّد
ادامه...
با تَردِید، بِه شیوِه ای مُرَدَّد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
requisitar
درخوٰاست رسمی دادن، نیاز دارند
ادامه...
دَرخوٰاست رَسمی دادَن، نِیَاز دارَند
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
atletisitas
ورزشکاری
ادامه...
وَرزِشکاری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
Visitation
بازدید
ادامه...
بازدید
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Unhesitatingly
بدون تردید
ادامه...
بِدونِ تَردِید
دیکشنری انگلیسی به فارسی
cita
استشهاد، قرار ملاقات، نقل قول
ادامه...
اِستِشهاد، قَرارِ مُلاقات، نَقلِ قُول
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
hésitamment
با تردید
ادامه...
با تَردِید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
vita
زندگی
ادامه...
زِندِگی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
siła
نیرو، مهربانی، قدرت
ادامه...
نیرو، مِهربانی، قُدرَت
دیکشنری لهستانی به فارسی
sifa
تحسین، ستایش، ویژگی ها، تحسین کردن، صلاحیّت، کیفیّت ها، ویژگی
ادامه...
تَحسِین، سِتایِش، ویژِگی ها، تَحسِین کَردَن، صَلاحیَّت، کِیفِیَّت ها، ویژِگی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
vita
جنگ افروزی، جنگ
ادامه...
جَنگ اَفروزی، جَنگ
دیکشنری سواحیلی به فارسی
hésitation
تردّد، تردید
ادامه...
تَرَدُّد، تَردِید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
hésitant
شخص مردّد، مردّد، متوقّف
ادامه...
شَخص مُرَدَّد، مُرَدَّد، مُتِوَقِّف
دیکشنری فرانسوی به فارسی
necessitar
نیاز داشتن، نیاز دارند
ادامه...
نِیَاز داشتَن، نِیَاز دارَند
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
visita
بازدید، بازدید کنید
ادامه...
بازدید، بازدید کُنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
necesitar
نیاز داشتن، نیاز دارند
ادامه...
نِیَاز داشتَن، نِیَاز دارَند
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
necesitado
نیازمند
ادامه...
نِیَازمَند
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
parasitario
انگلی
ادامه...
اَنگَلی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
parasitariamente
به طور انگل وار، به صورت انگلی
ادامه...
بِه طُورِ اَنگَل وار، بِه صورَتِ اَنگَلی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
visitar
بازدید کردن، بازدید کنید
ادامه...
بازدید کَردَن، بازدید کُنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
visitante
بازدیدکننده
ادامه...
بازدیدکُنَندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
neurotoksisitas
سمّیت عصبی
ادامه...
سَمّیَت عَصَبی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی