معنی sinema - جستجوی لغت در جدول جو
sinema
صنعت سینما، سینما
ادامه...
صَنعَت سینِما، سینِما
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
sinema
سینمایی، سینما
ادامه...
سینِمایی، سینِما
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
seneta
سناتور
ادامه...
سِناتور
دیکشنری سواحیلی به فارسی
secara sinematik
به صورت سینمایی، از نظر سینمایی
ادامه...
بِه صورَتِ سینِمایی، اَز نَظَرِ سینِمایی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sinematik
سینمایی
ادامه...
سینِمایی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
sinematik olarak
به صورت سینمایی، از نظر سینمایی
ادامه...
بِه صورَتِ سینِمایی، اَز نَظَرِ سینِمایی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
sinematograf
فیلمبردار، سینماتوگراف
ادامه...
فیلمبَردار، سینِماتُوگراف
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
sinematik
سینمایی
ادامه...
سینِمایی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sinematografer
فیلمبردار
ادامه...
فیلمبَردار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
simama
ایستادن، بایستید
ادامه...
ایستادَن، بایِستید
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kilema
لنگ
ادامه...
لَنگ
دیکشنری سواحیلی به فارسی
soneca
چرت، چرت زدن
ادامه...
چُرت، چُرت زَدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
dilema
معضل، دوراهی
ادامه...
مُعضَل، دوراهی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
cinéma
دنیای فیلم، سالن سینما، صنعت سینما
ادامه...
دُنیایِ فیلم، سالُن سینِما، صَنعَت سینِما
دیکشنری فرانسوی به فارسی
dilema
معضل، دوراهی
ادامه...
مُعضَل، دوراهی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dilema
معضل، دوراهی
ادامه...
مُعضَل، دوراهی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cinema
صنعت سینما، سینما
ادامه...
صَنعَت سینِما، سینِما
دیکشنری پرتغالی به فارسی
kwa njia ya sinema
به صورت سینمایی، از طریق سینما
ادامه...
بِه صورَتِ سینِمایی، اَز طَریق سینِما
دیکشنری سواحیلی به فارسی