معنی sharti - جستجوی لغت در جدول جو
sharti
شرط، وضعیت
ادامه...
شَرط، وَضعِیَت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
hartig
خوشمزه، خوش طعم
ادامه...
خُوشمَزِه، خُوش طَعم
دیکشنری هلندی به فارسی
Chart
نمودار کشیدن، نمودار
ادامه...
نِمودار کِشیدَن، نِمودار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
sarto
خیّاط
ادامه...
خَیّاط
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sauti
صوتی، صدا، انعکاس ها، سر و صدا، مربوط به صدا، آوایی، لحن، آوازی، آوازسازی
ادامه...
صُوتی، صِدا، اِنعِکاس ها، سَر و صِدا، مَربوط بِه صِدا، آوایی، لَحن، آوازی، آوازسازی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
sharti la awali
پیش نیاز
ادامه...
پیش نِیَاز
دیکشنری سواحیلی به فارسی
hart
سخت
ادامه...
سَخت
دیکشنری آلمانی به فارسی
arti
معنی
ادامه...
مَعنی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
hati
مدرک، سند، مستندات
ادامه...
مَدرَک، سَنَد، مُستَنَدات
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa masharti
به طور مشروط، با شرایط
ادامه...
بِه طُورِ مَشروط، با شَرایِط
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kuzingatia masharti
شرط قرار دادن، شرایط را رعایت کند
ادامه...
شَرط قَرار دادَن، شَرایِط را رِعایَت کُند
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ya masharti
شرطی، از شرایط
ادامه...
شَرطی، اَز شَرایِط
دیکشنری سواحیلی به فارسی
anayetoa masharti
شرط گذار، که شرایط می دهد
ادامه...
شَرط گُذار، کِه شَرایِط مِی دَهَد
دیکشنری سواحیلی به فارسی
bila masharti
بی قید و شرط، بدون قید و شرط
ادامه...
بی قِید و شَرط، بِدونِ قِید و شَرط
دیکشنری سواحیلی به فارسی